پول شما: کتابچه راهنمای گمشده توسط J. D. Roth

  • 2021-05-30

دسترسی کامل به پول خود: کتابچه راهنمای گمشده و 60K+ عناوین دیگر ، با آزمایش رایگان 10 روزه O'Reilly.

همچنین رویدادهای آنلاین زنده ، محتوای تعاملی ، مواد آماده سازی صدور گواهینامه و موارد دیگر وجود دارد.

فصل 1. خوشحال تر از ثروتمند بودن مهمتر است

"خوشبختی ، نه طلا و پرستیژ ، ارز نهایی است."

شما نمی خواهید ثروتمند شوید - می خواهید خوشحال باشید. اگرچه رسانه های جمعی بسیاری از آمریکایی ها را متقاعد کرده اند که ثروت منجر به خوشبختی می شود ، اما همیشه اینگونه نیست. مطمئناً پول می تواند به شما در رسیدن به اهداف خود کمک کند ، آینده خود را فراهم کنید و زندگی را لذت بخش تر کنید ، اما صرفاً داشتن این موارد تضمین نمی کند.

این کتاب به شما نشان می دهد که چگونه می توانید از پول خود نهایت استفاده را ببرید ، اما قبل از اینکه به جزئیات بپردازیم ، مهم است که چرا باید مراقبت کنید. اگر نمی دانید پول بر رفاه شما تأثیر می گذارد ، یادگیری در مورد علاقه مرکب یا حساب پس انداز با بازده بالا بسیار خوب نیست.

اگر امور مالی شخصی به سادگی درک ریاضی باشد ، این کتاب لازم نیست. مردم هرگز بیش از حد ، بدهی نمی گیرند ، یا تصمیمات مالی احمقانه ای می گیرند. اما تحقیقات نشان می دهد که انتخاب های ما بیش از حد حساب است - آنها تحت تأثیر یک شبکه پیچیده از عوامل روانشناختی و عاطفی قرار دارند.

در این فصل یک مرور سریع از رابطه بین پول و خوشبختی به شما ارائه می شود. شما همچنین تکنیک هایی را برای فرار از تله های ذهنی یاد خواهید گرفت که باعث می شود رضایت از آنچه دارید راضی باشید. همانطور که خواهید دید ، برای خوشحال کردن به یک میلیون دلار نیازی ندارید.

چگونه پول بر خوشبختی تأثیر می گذارد

سوال بزرگ این است: "آیا پول می تواند خوشبختی بخرد؟"هیچ پاسخ ساده ای وجود ندارد

روانشناسان اد دیینر و رابرت بیسواس-دیینر در خوشبختی می نویسند: "طبیعی است که فرض کنیم افراد ثروتمند از دیگران شادتر خواهند بود.""اما پول تنها بخشی از ثروت روانی است ، بنابراین تصویر پیچیده است."

نویسندگان می گویند: "مردم ثروتمند و ملت ها از همتایان فقیر خود خوشحال تر هستند. اجازه ندهید کسی به شما متفاوت بگوید. "اما آنها خاطرنشان می كنند كه تأثیر پول بر خوشبختی به همان اندازه كه فکر می كنید نیست. اگر لباس هایی برای پوشیدن ، غذا برای غذا خوردن و سقف بالای سر خود دارید ، افزایش درآمد یکبار مصرف فقط تأثیر کمی در احساس بهزیستی شما دارد.

به عبارت دیگر ، اگر در زیر خط فقر زندگی می کنید (22،050 دلار درآمد سالانه برای یک خانواده چهار نفری در سال 2009) ، 5000 دلار اضافی در سال می تواند تفاوت زیادی در خوشبختی شما ایجاد کند. از طرف دیگر ، اگر خانواده شما در سال 70،000 دلار درآمد داشته باشند ، 5000 دلار ممکن است یک جایزه خوش آمدید باشد ، اما زندگی شما را به طور اساسی تغییر نمی دهد.

بنابراین ، بله ، پول می تواند خوشبختی بخرد ، اما همانطور که خواهید دید ، این فقط یک قطعه از معما است. و یک خطر واقعی وجود دارد که افزایش درآمد می تواند شما را بدبخت کند - اگر تمایل شما برای گذراندن با آن رشد کرد. اما این به این معنی نیست که شما باید مانند یک راهب زندگی کنید. نکته اصلی پیدا کردن تعادل بین داشتن بیش از حد و داشتن بیش از حد است - و این کار ساده ای نیست.

مقاله اخیر در مجله تحقیقات مصرف کننده نشان می دهد که ، به طور کلی ، احساسات ما نسبت به خریدهای مادی سریعتر از آنچه برای خریدهای تجربی انجام می شود محو می شود. کالاهای مادی کاهش می یابد: روز بعد از خرید چیزی ، معمولاً ارزش کمتری از پرداخت هزینه آن دارد. از طرف دیگر ، تجربیات قدردانی می کنند: خاطرات شما از کارهایی که انجام می دهید - مواردی که انجام می دهید ، کنسرت هایی که به آنها می روید - با گذشت زمان دوست دارید به خاطر سپردن مثبت و فراموش کردن منفی.

منحنی تحقق

فرهنگ آمریکایی محور مصرف است. رسانه ها به شما می آموزند که لباس و اتومبیل هایی را که در تلویزیون می بینید و ساعت ها و جواهرات مورد نظر خود را در تبلیغات مجله می خواهید. با این حال مطالعات نشان می دهد که افرادی که مادی گرا هستند ، نسبت به افرادی که نیستند ، کمتر خوشحال می شوند. به عبارت دیگر ، اگر می خواهید راضی باشید ، باید چیزهای کمتری داشته باشید و بخواهید.

از آنجا که مسائل نقش مهمی در خوشبختی شما (و نارضایتی) دارند ، سزاوار یک سرمایه S. است. شما در مورد این کتاب ، به ویژه در فصل 5 ، اطلاعات بیشتری در مورد مطالب خواهید خواند.

در کلاس کلاسیک مالی خود پول یا زندگی شما (پنگوئن ، 2008) ، جو دومینگوز و ویکی رابین استدلال می کنند که رابطه بین هزینه و خوشبختی غیر خطی است ، به این معنیآی تی.

هزینه های بیشتر منجر به تحقق بیشتر می شود - به یک نقطه. اما هزینه بیش از حد در واقع می تواند تأثیر منفی بر کیفیت زندگی شما بگذارد. نویسندگان پیشنهاد می کنند که تحقق شخصی - یعنی رضایت از زندگی شما - می تواند بر روی منحنی که به نظر می رسد مانند این باشد:

The Fulfillment Curve

این منحنی تحقق چهار بخش دارد:

بقادر این بخش از منحنی ، کمی پول سود زیادی در خوشبختی به همراه دارد. اگر چیزی ندارید ، خرید چیزها واقعاً به بهزیستی شما کمک می کند. شما بسیار خوشحال تر هستید که نیازهای اساسی شما - غذا ، لباس و سرپناه - از زمانی که اینطور نیستند تهیه می شوند.

راحتیپس از مراقبت از اصول اولیه ، شما شروع به خرج کردن راحتی می کنید: صندلی برای نشستن ، یک بالش برای خوابیدن ، یک جفت شلوار دوم. این خریدها نیز تحقق بیشتری را به همراه می آورد. آنها شما را خوشحال می کنند ، اما به اندازه مواردی که بقا شما را برآورده می کند خوشحال نیست. این قسمت از منحنی هنوز مثبت است ، اما به اندازه بخش اول شیب دار نیست.

تجملاتسرانجام هزینه های شما از راحتی تا تجملات آشکار گسترش می یابد. شما از یک آپارتمان کوچک به خانه ای در حومه شهر حرکت می کنید ، مثلاً ، و یک کمد لباس کامل دارید. شما در شب های زمستان شکلات داغ می نوشید ، روی یک مبل جدید می نشینید و یک کتابخانه DVD دارید. این چیزها بیشتر از راحتی هستند - آنها تجملات هستند و شما را خوشحال می کنند. آنها شما را به اوج منحنی تحقق سوق می دهند.

مصرف بیش از حدفراتر از اوج ، چیزها شروع به کنترل زندگی شما می کنند. خرید مبل شما را خوشحال کرد ، بنابراین شما برای مطابقت با آنها خرید می کنید. مجموعه DVD شما از 20 عنوان به 200 افزایش می یابد و شما شکلات داغ گران قیمت ساخته شده از لوبیای کاکائو پرو را می نوشید. به زودی خانه شما آنقدر پر از وسایل است که شما باید یک خانه بزرگتر بخرید و یک واحد ذخیره سازی را اجاره کنید. اما هیچ یک از اینها شما را شادتر نمی کند. در واقع ، همه چیزهای شما به یک بار تبدیل می شوند. به جای افزودن به تحقق شما ، خرید چیزهای جدید در واقع از آن جدا می شود.

نقطه شیرین در منحنی تحقق در بخش تجملات است ، جایی که پول بیشترین خوشبختی را به شما می دهد: شما نیازهای بقای خود را فراهم کرده اید ، برخی از راحتی های موجودات را دارید و حتی چند تجملات نیز دارید. زندگی بزرگ است. هزینه های شما و خوشبختی شما کاملاً متعادل است. شما به اندازه کافی دارید

بله ، به اندازه کافی سرمایه E نیز می شود. شما در مورد تصمیم گیری در مورد اینکه بعداً در این فصل چقدر کافی است ، بیشتر خواهید آموخت.(و نگران نباشید: دیگر کلمات با سرمایه های مسخره پیش رو وجود ندارد.)

متأسفانه ، در زندگی واقعی شما برای نشان دادن رابطه بین هزینه ها و خوشبختی خود ، کمک های بصری مفید ندارید. شما باید بفهمید که به خودی خود چه اندازه کافی است. اما همانطور که در بخش بعدی خواهید دید ، زیرا ما شرط کرده ایم که اعتقاد داشته باشیم که پول بیشتری باعث خوشبختی بیشتری می شود ، بیشتر مردم به اوج منحنی تحقق می رسند و سپس هزینه های خود را ادامه می دهند.

گرفتار مسابقه موش

به طور معمول ، با افزایش درآمد شما ، سبک زندگی شما با آن رشد می کند. وقتی رئیس شما به شما افزایش می دهد ، می خواهید خود را پاداش دهید (لیاقت آن را دارید!) ، بنابراین بیشتر هزینه می کنید. تمام این چیزهای جدید برای خرید ، ذخیره و نگهداری هزینه دارد. به تدریج ، سبک زندگی شما گران تر می شود ، بنابراین برای کسب درآمد بیشتر باید سخت تر کار کنید. شما فکر می کنید که اگر فقط یک افزایش دیگر داشته باشید ، به اندازه کافی خواهید داشت. اما به احتمال زیاد ، شما فقط با هزینه بیشتر این روند را تکرار می کنید.

روانشناسان این چرخه شرور را تردمیل Hedonic می نامند ، اگرچه شما احتمالاً آن را "مسابقه موش" می شناسید. مردم در تردمیل هیدونیک فکر می کنند اگر فقط پول بیشتری داشته باشند خوشحال می شوند. اما وقتی پول بیشتری می گیرند ، چیز دیگری را که می خواهند کشف می کنند. از آنجا که آنها هرگز از آنچه که دارند راضی نیستند ، هرگز نمی توانند به اندازه کافی داشته باشند.

بیشتر آمریکایی ها روی این تردمیل گیر کرده اند. طبق اعلام دفتر سرشماری ایالات متحده (http://tinyurl. com/census-inc) ، در سال 1967 درآمد متوسط خانوار آمریکایی 38،771 دلار بود (برای تورم تعدیل شد). در آن زمان ، کمتر از یک پنجم خانواده های آمریکایی دارای تلویزیون رنگی بودند و فقط یک در 25 نفر کابل داشتند. مقایسه کنید با سال 2007 ، هنگامی که درآمد متوسط خانوار 50،233 دلار بود و تقریباً همه دارای تلویزیون و کابل رنگی صفحه بودند. آمریکایی ها اکنون دو برابر بیشتر اتومبیل هایی که در سال 1967 انجام دادند ، داریم و ما رایانه ، آی پاد و تلفن های همراه داریم. زندگی خوب است ، درست است؟اما با وجود افزایش درآمد و ثروت مادی ، ما از دهه 60 خوشحال تر نیستیم.

در صورتی که از آخرین کلاس ریاضی شما نگذشته باشد ، در اینجا یک تازه کننده سریع وجود دارد: اگر مجموعه ای از شماره ها را داشته باشید ، نیمی از آنها از میانه بیشتر خواهند بود و نیمی از آنها کمتر خواهد بود. میانه معمولاً با میانگین متفاوت است. به عنوان مثال ، در گروه شماره های 2 ، 3 ، 4 ، 5 و 101 ، میانگین 23 است ، اما میانگین فقط 4 است. (اگر اقتصاددانان به جای درآمد متوسط در مورد درآمد متوسط صحبت می کردند ، تعداد آنها توسط میلیاردرها کاهش می یابدمثل وارن بافت.)

از سال 1972 ، مرکز تحقیقات افکار ملی در مورد خوشبختی خود در مورد آمریکایی ها رای داده است (http://tinyurl. com/norc-gss). همانطور که در نمودار زیر مشاهده می کنید ، این تعداد در طی 35 سال گذشته تغییر نکرده اند. حدود یک سوم آمریکایی ها به طور مداوم می گویند که آنها از زندگی خود بسیار خوشحال هستند (http://tinyurl. com/gss-happy) ، در حالی که کمی کمتر از یک سوم می گویند که آنها "بسیار راضی هستند"موقعیت های مالی آنها (http://tinyurl. com/gss-satfin).

Info from the National Opinion Research Center’s General Social Survey

اگر آمریکایی ها درآمد بیشتری کسب می کنند ، چرا آنها شادتر نیستند؟ما به این باور رسیده ایم که سعادت آرامش را به وجود می آورد ، اما معلوم می شود که پدربزرگ شما درست بود: پول همه چیز نیست.

نکته اصلی: اگر افزایش ثروت شما انتظارات را افزایش دهد ، نمی تواند شما را خوشحال کند. به عبارت دیگر ، اگر می خواهید بیشتر درآمد کسب کنید ، هرگز راضی نخواهید بود. همیشه چیز دیگری وجود خواهد داشت که شما می خواهید ، بنابراین برای بدست آوردن پول برای خرید آن باید حتی سخت تر کار کنید. شما روی تردمیل هیدونیک گیر خواهید کرد ، مانند یک همستر روی چرخ می دوید.

تردمیل هیدونیک منجر به تورم سبک زندگی می شود ، که به همان اندازه تورم اقتصادی برای پول شما خطرناک است. هر دو ارزش دلار شما را نابود می کنند. خوشبختانه ، شما می توانید تورم سبک زندگی را کنترل کنید. می توانید از تردمیل خودداری کنید ، از تردمیل کنار بگذارید و از مسابقه موش فرار کنید. برای انجام این کار ، شما باید اولویت ها را تعیین کنید و تصمیم بگیرید که چقدر کافی است. بخش بعدی به شما نشان می دهد که چگونه.

چقدر کافی است؟

کورت وونگوت قبلاً مکالمه ای را که با نویسنده همکار جوزف هلر داشت ، بازگو می کرد (Vonnegut این حکایات را به عنوان شعری در نیویورکر منتشر کرد). این دو نویسنده در یک مهمانی که توسط یک میلیاردر پرتاب شده بود ، هنگامی که Vonnegut شوخی کرد ، گفت: "چگونه احساس می کند که میزبان ما در یک روز بیشتر از Catch-22 [معروف ترین کارهای هلر] در کل تاریخ خود ساخته است؟"هلر پاسخ داد ، "من چیزی دارم که او هرگز نمی تواند داشته باشد. من به اندازه کافی دارم. "

برخی از افراد معتقدند که نگرانی های آنها از بین می رود اگر فقط حقوق شش رقمی داشته باشند. برخی دیگر قرعه کشی را بازی می کنند زیرا فکر می کنند پیروزی مشکلات آنها را حل می کند. اما این چقدر درآمد کسب نمی کند که تعیین می کند چقدر خوشحال هستید - این چقدر در رابطه با درآمد خود هزینه می کنید.

Take Pro Athletes: میانگین بازیکن NFL در سال 1. 1 میلیون دلار درآمد دارد و میانگین بازیکن NBA در سال 4 میلیون دلار درآمد دارد. با این حال ، حتی این درآمدهای وسیع گاهی اوقات برای پوشش آنچه بازیکنان خرج می کنند کافی نیستند. در شماره اخیر Sports Illustrated ، Pablo S. Torre توضیح داد که چگونه و چرا ورزشکاران شکستند (می توانید مقاله وی را در http://tinyurl. com/brokeathletes بخوانید). وی می نویسد که پس از 2 سال بازنشستگی ، "78 ٪ از بازیکنان سابق NFL ورشکسته شده اند یا تحت فشار مالی قرار گرفته اند. وی گفت: "طی 5 سال از بازنشستگی ، تقریباً 60 ٪ از بازیکنان سابق NBA در موقعیت های مشابه قرار دارند.

برندگان قرعه کشی همین نوع مشکلات را دارند. مقاله ای در سال 2001 در بررسی اقتصادی آمریکا نشان داد که پس از دریافت نیمی از جکپات های خود ، برنده معمولی Lotto فقط حدود 16 ٪ از این پول را پس انداز کرده است. تخمین زده می شود که بیش از یک چهارم از برندگان قرعه کشی ورشکسته می شوند. Bud Post: او در سال 1988 16. 2 میلیون دلار به دست آورد. طی چند هفته پس از دریافت اولین پرداخت سالانه نزدیک به نیم میلیون دلار ، 300000 دلار هزینه کرده است. در طی چند سال آینده ، پست قایق ، عمارت و هواپیماها را خریداری کرد ، اما مشکل در همه جا به دنبال او بود. وی گفت: "من وقتی شکسته شدم بسیار خوشحال تر بودم."هنگامی که وی در سال 2006 درگذشت ، پست با بررسی معلولیت ماهانه 450 دلاری زندگی می کرد. می توانید اطلاعات بیشتری در مورد او در اینجا بخوانید: http://tinyurl. com/budpost.

البته ، همه افراد ثروتمند آنقدر سودمند نیستند. در حقیقت ، به گفته توماس استنلی و ویلیام دانکو ، بیشتر میلیونرها با پول خود مراقب هستند. در کتاب کلاسیک خود The Millionaire Next Door (Pocket ، 1998) ، استنلی و دانکو ویژگی های میلیونرهای ساکت - کسانی که در محله های متوسط زندگی می کنند ، اتومبیل های متوسط رانندگی می کنند و متوسط کار می کنند. این افراد قادر به ایجاد و حفظ ثروت هستند زیرا هزینه های خود را در معرض خطر قرار می دهند - حتی با افزایش درآمد آنها. نویسندگان می گویند سه کلمه ای که به بهترین وجه توصیف مرفه ها هستند "فرومایه ناخوشایند" هستند.

بنابراین حتی اگر مانند یک میراث یا یک جایزه - یا حتی یک جکپات قرعه کشی - به یک بادگیر وارد شوید - نشانه خود را از میلیونرهای ناخوشایند بگیرید: همه آن را در یک مکان خرج نکنید.(کلیسا ، خیریه و جامعه اطلاعات بیشتری در مورد نحوه رسیدگی به بادگیر دارند.)

دانستن اینکه به اندازه کافی دارید می تواند بهتر از میلیارد ها دلار باشد. اگر به طرز مبهمی ثروتمند هستید اما خوشحال نیستید ، پول شما چه فایده ای دارد؟رضایت از داشتن کافی ناشی می شود - نه خیلی کم و زیاد. اما چقدر کافی است؟

هیچ پاسخ ساده ای وجود نداردآنچه برای شما کافی است ممکن است برای بهترین دوست شما کافی نباشد. و آنچه شما باید در اوج منحنی تحقق بمانید (منحنی تحقق) با گذشت زمان تغییر خواهد کرد ، بنابراین به اندازه کافی یک هدف متحرک است. تعریف به اندازه کافی دشوار است ، اما برخی از اقدامات وجود دارد که می توانید انجام دهید تا بفهمید که برای شما چه معنی دارد.

اهداف و ارزشهای خود را درک کنید

اگر نمی دانید چرا درآمد کسب می کنید و هزینه می کنید ، پس نمی توانید بگویید وقتی به اندازه کافی دارید. بنابراین وقت بگذارید تا واقعاً در مورد اینکه چه چیزی برای شما معنی دارد فکر کنید. با خانواده خود در مورد آن صحبت کنید و ایده را با بهترین دوست خود کشف کنید. آیا به اندازه کافی بدون بدهی است؟آیا قادر به پرداخت پول برای یک قایق جدید هستید؟برای بازنشستگی یک میلیون دلار پس انداز کرده اید؟تصمیم بگیرید که به اندازه کافی برای شما معنی دارد و سپس آن را بنویسید. اگر به پایان نرسیدید ، در معرض خطر ابتلا به مسابقه موش قرار دارید.

اهداف شخصی برای موفقیت مالی آنقدر مهم است که تمام فصل 2 را برای یادگیری نحوه تنظیم آنها صرف خواهید کرد.

هزینه های آگاهانه را تمرین کنید

از آنجا که مفهوم کافی بسیار مبهم است ، بهترین راه برای نزدیک شدن به آن توجه به عادت های مالی خود است. عمل آگاهانه انتخاب چگونگی خرج کردن می تواند به شما کمک کند خریدهایی را که مطابق با اهداف و ارزش های شما است ، انجام دهید.

رامیت ستی مفهوم هزینه های آگاهانه را در کتاب خود من به شما آموزش می دهم که ثروتمند باشید (انتشارات کارگر ، 2009). ایده این است که با قصد خرج کنید ، عمداً تصمیم بگیرید که به جای هزینه های تحریک آمیز ، پول خود را هدایت کنید. ستی استدلال می کند که خوب است 5000 دلار در سال برای کفش هزینه کنید - اگر این هزینه با اهداف و ارزش های شما هماهنگ باشد و شما یک انتخاب آگاهانه برای صرف این راه (بر خلاف هزینه اجباری - ببینید که هزینه های اجباری را مهار می کنید).

اگر تازه وارد هزینه های آگاهانه هستید ، سعی کنید سؤالات زیر را از خود بپرسید:

آیا از این مقدار برابر با مبلغی که صرف کردم ارزش دریافت کردم؟به عبارت دیگر ، آیا ارزش پول خود را دریافت کرده اید؟شما از قبل می دانید که 100 دلار صرف شده برای یک چیز همیشه به اندازه 100 دلار خرج شده برای دیگری نیست. هزینه های آگاهانه در مورد تلاش برای به دست آوردن بیشترین میزان برای جنجال خود است.

آیا این هزینه با اهداف و ارزشهای من مطابقت دارد؟هزینه های آگاهانه به معنای اولویت بندی است: قرار دادن پول خود را به سمت چیزهایی که دوست دارید - و کاهش هزینه های بی رحمانه بر روی چیزهایی که شما نمی کنید. اگر از قهوه در دفتر خوشحال هستید ، پس پول خود را در Starbucks هدر ندهید. اما اگر کارامل غیر داغ شما کارامل لاته برجسته روز شما است ، پس Latte را بخرید! فقط برای چیزهایی که برای شما مهم است صرف کنید.

جعبه زیر داستان کریس گیلوبو را نشان می دهد ، که انتخاب های غیرمستقیم زیادی را انجام داده است تا مطمئن شود که هزینه های وی با اولویت های او مطابقت دارد.

کریس گیلبو هزینه های آگاهانه ای را برای یک افراط و تفریط انجام می دهد. در 32 سالگی ، او آنچه را که برای او مهم است تعریف کرده است و مایل است فداکاری کند تا مطمئن شود هزینه های وی با اهداف و ارزش های وی مطابقت دارد. یکی از جاه طلبی های وی بازدید از هر کشور جهان تا 35 سالگی وی است.(از این نوشتار ، وی از 124 کشور از 192 کشور بازدید کرده است ، و 3 سال طول می کشد.)

سفر گران است ، بنابراین برای رسیدن به هدف خود ، Guillebeau آن را در اولویت اصلی خود قرار داده است. او می گوید: "بعضی ها فکر می کنند من دیوانه ام.""من ماشین ندارم ، بنابراین به همه جا راه می روم. من حتی دوست ندارم چند دلار برای استفاده از حمل و نقل عمومی هزینه کنم. اما من هزاران دلار برای پرواز در سراسر جهان هزینه می کنم. "

Guillebeau با انجام کارهایی که برای او معنی دار نیست - مانند یک ماشین - می تواند چیزهایی را که به آنها علاقه مند است بپردازد. برای خواندن اطلاعات بیشتر در مورد زندگی غیر متعارف وی ، وبلاگ خود را در www. chrisguillebeau. com بررسی کنید و به دنبال کتاب آینده خود ، "هنر عدم انطباق" باشید (Perigee ، 2010).

درهم و برهمی را کاهش دهید

اگر چیزهای زیادی دارید که نیاز به اجاره یک ذخیره سازی ذخیره سازی دارید ، بیش از حد کافی دارید. اگر این چیزها منجر به درهم و برهمی شود که شما را تحت فشار قرار می دهد ، اوج منحنی تحقق را پشت سر گذاشتید و تجملات اضافه شده شما باعث خوشبختی کمتری برای شما می شود ، نه بیشتر.

پاکسازی درهم و برهمی می تواند یک تجربه عمیق باشد ، اما می تواند دشوار باشد: شما نمی خواهید چیزی را از بین ببرید زیرا ممکن است روزی به آن احتیاج داشته باشید ، یا ارزش احساساتی دارد ، یا ممکن است ارزش چیزی را داشته باشد.

خلاص شدن از شر مسائل فقط کمی درد می کند. هنگامی که وسایل خود را ترغیب کردید ، مانند وزن برداشته شده است. احساس راحتی می کنیدبرخی از افراد این روند را چنان آزاد می کنند که دورتر می روند و سادگی داوطلبانه را تمرین می کنند ، حتی تا جایی که به خانه ای کوچکتر منتقل شوند. به عنوان مثال ، دیو برونو در حال مبارزه با ماتریالیسم در وب سایت خود است (http://tinyurl. com/100thingchallenge) ؛هدف او داشتن تنها 100 مورد شخصی است.

Living Green: کتابچه راهنمای گمشده روشهای بسیار خوبی را برای رفع زندگی شما نشان می دهد.

به دنبال تعادل باشید

یک زندگی متعادل یک زندگی کامل است. برای یافتن تعادل ، باید بفهمید که چقدر برای شما کافی است - نکته ای که شما از آنچه دارید راضی هستید و می توانید بگویید "این خیلی ، اما نه بیشتر."

وقتی Enough را تعریف کردید، احساس آزادی به دست می آورید. شما دیگر گرفتار مسابقه موش‌های صحرایی نیستید و برای دنبال کردن علایق خود وقت دارید. شما می توانید اطراف خود را با خانواده و دوستان احاطه کنید و اهمیت سرمایه اجتماعی را دوباره کشف کنید - ارزشی که از برقراری ارتباط شخصی با افراد جامعه خود به دست می آورید (به سرمایه اجتماعی مراجعه کنید). و چون دیگر مجبور نیستید چیزهای بیشتری بخرید، می توانید از پول خود برای پس انداز برای چیزهایی که واقعاً مهم هستند استفاده کنید.

در مورد پول نیست

اگر ثروت هنگفت آرامش خاطر شما را به ارمغان نمی آورد، چه چیزی به شما کمک می کند؟

در سال 2005، سونیا لیوبومیرسکی، کنون شلدون و دیوید اشکاد در یک شماره از مجله Review of General Psychology، به سال‌ها تحقیق پرداختند تا دریابند چه چیزی به «شادی مزمن» (در مقابل شادی موقت) کمک می‌کند. بر اساس نظرسنجی خود، آنها به یک مدل سه بخشی رسیدند:

حدود نیمی از شادی شما بیولوژیکی است. به نظر می رسد هر فردی یک «نقطه تنظیم» شادی دارد، که تقریباً 50 درصد از احساس خوب بودن شما را تشکیل می دهد. از آنجایی که این نقطه تنظیم ژنتیکی است، تغییر آن سخت است.

10 درصد دیگر شادی بر اساس شرایط است - عوامل خارجی خارج از کنترل شما. این ویژگی‌ها شامل ویژگی‌های بیولوژیکی مانند سن، نژاد، ملیت و جنسیت و همچنین مواردی مانند وضعیت تأهل، وضعیت شغلی، امنیت شغلی و درآمد است. وضعیت مالی شما بخشی از این 10٪ - اما فقط بخشی - است که به این معنی است که تنها کسری از کل خوشبختی شما را تشکیل می دهد.

40 درصد نهایی شادی از فعالیت عمدی ناشی می شود - کارهایی که انتخاب می کنید انجام دهید. در حالی که شرایط برای شما اتفاق می‌افتد، فعالیت عمدی زمانی اتفاق می‌افتد که با انجام کارهایی مانند ورزش کردن، دنبال کردن اهداف معنادار یا نگه‌داشتن یک دفتر خاطرات سپاسگزاری اقدام کنید.

به گفته نویسندگان، از آنجایی که شرایط - از جمله وضعیت مالی شما - نقش بسیار کوچکی در رضایت عمومی شما بازی می‌کند، منطقی‌تر است که از طریق فعالیت‌های عمدی، با کنترل چیزهایی که می‌توانید و نادیده گرفتن چیزهایی که نمی‌توانید، شادی خود را تقویت کنید.(می توانید کل مقاله را در http://tinyurl. com/hmodel بخوانید.)

اگرچه وضعیت مالی شما تنها نقش کوچکی در شادی کلی شما دارد، اکثر مردم معتقدند که مهمتر از آن است. به همین دلیل، بسیاری از آمریکایی ها زندگی خود را صرف تلاش برای پول و دارایی بیشتر می کنند - اما متوجه می شوند که این مادی گرایی آنها را کمتر خوشحال می کند.

اگر در مسابقه موش‌ها گرفتار شده‌اید، ممکن است با چیزهایی مانند بدهی کارت اعتباری، حقوق و دستمزد زندگی به چک دستمزد، دعوا با همسرتان بر سر پول و انجام شغلی که از آن متنفر هستید، سر و کار داشته باشید. همه این مشکلات ناشی از یک موضوع است: عدم کنترل. وقتی احساس می کنید که کنترلی روی پول ندارید، نگران و استرس هستید. با در دست گرفتن مسئولیت مالی خود، می توانید از شر بسیاری از این عوامل استرس زا خلاص شوید و شادتر باشید. ثروت به شما گزینه هایی می دهد و تمرکز روی چیزهایی را که می توانند شما را راضی کنند آسان تر می کند.

این کتاب راه های خاصی را به شما آموزش می دهد تا کنترل مالی خود را به دست آورید. اولین قدم برای داشتن یک زندگی ثروتمند، یادگیری نحوه تعیین اولویت است.

اد دینر و رابرت بیسواس-داینر در کتاب شادی خود در مورد فرمول شادی صحبت می‌کنند، تلاششان برای تعیین کمیت همه چیزهای روان‌شناختی در مورد پول و رفاه.

آنها دریافتند که درآمد بیشتر معمولاً مردم را شادتر می کند - اما نه همیشه. این فقط میزان درآمد شما نیست که میزان رضایت شما از زندگی را تعیین می کند، بلکه ارتباط آن پول با خواسته های شما را تعیین می کند. ممکن است بگویید که خوشبختی برابر است با آنچه تقسیم کرده اید بر آنچه می خواهید.

به عنوان مثال، بگویید که شما یک نویسنده مشهور هستید که سالانه 200000 دلار درآمد دارید. روی کاغذ، پول زیادی به نظر می رسد، اما اگر مشتاق تجملات و تجربیات گران قیمت هستید، ممکن است در واقع احساس فقر کنید. از سوی دیگر، اگر نویسنده‌ای هستید که سالانه ۴۰ هزار دلار درآمد کسب می‌کنید، تا زمانی که انتظاراتتان پایین است، می‌توانید خوشحال باشید - یعنی اگر بیشتر از چیزی که دارید نمی‌خواهید. به همین دلیل است که صرفه جویی بسیار مهم است.(فصل 5 مملو از نکاتی برای هزینه کمتر است.)

برای تلاش دیگری برای تعیین کمیت رفاه، نگاهی به این فرمول شادی از خالق دیلبرت اسکات آدامز بیندازید: http://tinyurl. com/happy-dilbert.

داشتن یک زندگی غنی

ثروتمند زندگی کردن به این معنی است که بفهمید وقت، پول و انرژی خود را صرف چه چیزی کنید – و چه چیزی را نادیده بگیرید. از آنجایی که نمی توانید همه چیز را داشته باشید، باید اولویت بندی کنید. این به معنای خرج کردن پول برای چیزهایی است که برای شما مهم هستند - و صرفه جویی در چیزهایی که اهمیت ندارند.

روانشناسان به طور کلی موافق هستند که زندگی خوب سرشار از موارد زیر است:

امنیت . وقتی دائماً نگران نحوه پرداخت صورت حساب ها هستید، خوشحال بودن سخت است. اگر پول دارید، لازم نیست نگران آن چیزها باشید.(اما، همانطور که اکنون می دانید، برای شاد بودن لازم نیست ثروتمند باشید.) با زندگی کمتر از حد توان خود و اجتناب از بدهی، می توانید کنترل مالی بر زندگی خود به دست آورید.

روابط. ثروت واقعی از روابط ناشی می شود ، نه از دلار و سنت. ثروتمند یا فقیر ، افرادی که دارای پنج یا بیشتر دوست نزدیک هستند ، می توانند خود را خوشحال تر از کسانی که کمتر هستند توصیف کنند. یک مشارکت طولانی مدت و دوست داشتنی با این کار همراه است. و همانطور که بعداً یاد خواهید گرفت (سرمایه اجتماعی) ، سرمایه اجتماعی می تواند به اندازه سرمایه مالی ارزش داشته باشد.

تجربیات . همانطور که در یادداشت توضیح داده شده است که چگونه پول بر خوشبختی تأثیر می گذارد ، خاطرات با گذشت زمان مثبت تر می شوند ، اما معمولاً چیزها ارزش واقعی و ارزش درک شده را کاهش می دهند. همانطور که گرگوری کارپ در برنامه پول 1-2-3 می نویسد (FT Press ، 2009) ، "تجربیات قدردانی می کنند ، دارایی ها کاهش می یابد."و در پول و مغز خود (Simon & Schuster ، 2008) ، جیسون زویگ خاطرنشان می کند: "انجام و بهتر از داشتن است."

این سه ستون خوشبختی را به خاطر بسپارید و حتی می توانید زندگی غنی را حتی با درآمد محدود بسازید.

برای بهبود بیشتر رابطه خود با پول ، این دستورالعمل ها را در خاطر داشته باشید:

اولویت بندیبرای چیزهایی که باعث خوشبختی شما می شوند صرف کنید. هیچ مشکلی در خرید چیزهایی که از آنها استفاده خواهید کرد و از آن لذت می برید وجود ندارد - این هدف پول است. اگر کمتر از درآمد خود هزینه می کنید ، نیازهای خود را برآورده می کنید و برای آینده پس انداز می کنید ، می توانید چیزهایی را که زندگی را آسان تر و لذت بخش تر می کند ، هزینه کنید.(برای راه دیگری برای اولویت بندی ، به جعبه زندگی یک زندگی غنی مراجعه کنید.)

سالم ماندن . بین سلامتی و خوشبختی کراوات شدیدی وجود دارد. هرکسی که یک آسیب یا بیماری طولانی مدت را تجربه کرده است ، می داند که از نظر عاطفی و از نظر مالی چقدر می تواند باشد. درست غذا بخورید ، ورزش کنید و به اندازه کافی بخوابید (بدن شما: دفترچه راهنمای گمشده نکاتی در مورد نحوه انجام همه کارها دارد).

خود را با دیگران مقایسه نکنید. از نظر مالی ، روانشناختی و اجتماعی ، ادامه کار با جونز یک دام است. شما همیشه دوستانی خواهید داشت که در مشاغل خود ثروتمندتر و موفق تر از شما هستند. روی زندگی و اهداف خود تمرکز کنید.

قرار گرفتن در معرض رسانه. رسانه های جمعی - به ویژه تلویزیون - سعی در ترغیب شما دارند که خوشبختی به چیزهایی بستگی دارد که شما واقعاً به آن احتیاج ندارید و نمی توانید از پس آن برآیند. مطالعات نشان داده اند که تماشای تعداد زیادی تلویزیون می تواند بر سطح ماتریالیسم شما تأثیر بگذارد - چند فکر می کنید که باید خوشحال باشید.

ساده سازی کنیدمتوسط جو معتقد است که ماتریالیسم راهی برای خوشبختی است - اما متوسط جو اشتباه است. تحقیقات نشان می دهد که ماتریالیسم در واقع منجر به ناراحتی و نارضایتی می شود. با ساده کردن زندگی و کاهش میزان چیزهایی که در اختیار دارید (یا می خواهید متعلق به آن باشید) ، پس انداز خواهید کرد و شادتر خواهید بود.

به دیگران کمک کن . نوع دوستی یکی از بهترین راه ها برای افزایش شادی شماست. ممکن است غیر شهودی به نظر برسد (و شاید حتی کمی خودخواهانه)، اما کمک مالی به کلیسا یا خیریه مورد علاقه خود یک روش اثبات شده برای روشن کردن روزتان است.

روال را در آغوش بگیرید. امرسون نوشت: «یک قوام احمقانه، مزاحم ذهن‌های کوچک است»، اما شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد برخی ثبات‌ها باعث رضایت خاطر می‌شوند. در شادتر (مک گراو هیل، 2007)، تال بن شاهار توصیه می‌کند که روال‌هایی را پیرامون چیزهایی که دوست دارید بسازید: خواندن، پیاده‌روی، بازی کردن، بافتن و هر چیز دیگری. از آنجایی که وقت گذاشتن برای این فعالیت ها می تواند دشوار باشد، او استدلال می کند که باید از آنها تشریفاتی بسازیم. اگر از دوچرخه‌سواری لذت می‌برید، برای مثال، هر روز عصر یک مراسم را از سوار شدن به پارک انجام دهید.(برای نکاتی در مورد یافتن زمان برای چیزی که دوست دارید، کادر زیر را ببینید.)

اهداف معنادار را دنبال کنید. همانطور که در فصل بعدی خواهید آموخت، راه رسیدن به ثروت با اهداف هموار شده است، و همین امر در مورد جاده خوشبختی نیز صادق است. اما برای اینکه یک هدف ارزشمند باشد، باید با ارزش ها و علایق شما مرتبط باشد – باید چیزی به زندگی شما اضافه کند. فصل 2 به شما کمک می کند تصمیم بگیرید که چه اهدافی را تعیین کنید.

شما زندگی پرمشغله ای دارید. به نظر می رسد هرگز زمان کافی برای انجام کارهایی که واقعاً می خواهید، مانند یوگا، دویدن، یا یک شب بیرون رفتن هفتگی با عزیزتان وجود ندارد. با وجود این همه چیز در بشقاب شما، چگونه می توانید همه چیز را در آن جا دهید؟

باب کلیات در کتاب «کمتر کار کن، بیشتر زندگی کن» (نولو پرس، 2007)، استدلال می کند که می توان برای چیزهای سرگرم کننده وقت گذاشت. راز، او می گوید، اولویت بندی است:

تصور کنید یک کوزه خالی، مجموعه ای از چند سنگ بزرگ و چندین مشت شن دارید. وظیفه شما این است که تمام سنگ های بزرگ و کوچک را درون شیشه قرار دهید. یکی از روش‌ها این است که ابتدا همه شن‌ها را انباشته کنیم، اما انجام این کار تنها برای یک یا دو سنگ بزرگ جا باقی می‌ماند. شما نمی توانید همه چیز را به جا بیاوریدرویکرد خود را تغییر دهید و ابتدا سنگ های بزرگ را در آن قرار دهید، و خواهید دید که شن ها به خوبی در اطراف فضای خالی قرار می گیرند. اگر کمی شن در انتها جا نمی‌شود، چیز زیادی از دست نداده‌اید.

بگذارید خیلی چیزهای کوچک اولویت داشته باشند ، و به نظر نمی رسد که هرگز برای چیزهای بزرگ زمان نرسد. سنگهای بزرگ را واقعاً مهمترین مواردی را که می خواهید در زندگی انجام دهید ، در نظر بگیرید ، چیزهایی که شما را تعریف می کنند. در ابتدا چیزهای بزرگ را بدست آورید ، روی پروژه ها و اولویت های مناسب کار کنید و بگذارید چیزهای کوچک در اطراف لبه ها قرار بگیرند. بگذارید سنگهای بزرگ شما در تقویم هفتگی شما اولویت های غیر قابل مذاکره باشند-و یاد بگیرید که وقتی چیزهای دیگر شروع به حمله می کنند ، "نه" بگویید. سپس آن چیزهای دیگر را در جایی که می توانید متناسب کنید.

بنابراین اگر دویدن شما را خوشحال می کند ، اجراهای خود را برنامه ریزی کنید و سپس بقیه زندگی خود را در اطراف آنها قرار دهید. تعهدات خود را نادیده نگیرید ، بلکه کارهایی را که باید انجام دهید در اطراف کارهایی که می خواهید انجام دهید ، انجام دهید ، نه راه دیگر.

نکته آخر این است که اگر نمی توانید راضی باشید ، هرگز زندگی غنی را پیش نمی برید ، مهم نیست که چقدر پول دارید. کلید مدیریت پول و خوشبختی راضی است. این چقدر نیست که شما را خوشحال یا ناراضی می کند ، بلکه چقدر می خواهید. اگر کمتر می خواهید ، از کمتر خوشحال خواهید شد. این یک بازی روانشناختی یا عصر جدید Mumbo-Jumbo نیست ، این واقعیت است: هرچه انتظارات شما پایین بیاید ، انجام آنها آسان تر است-و خوشحال تر خواهید بود.

این به این معنی نیست که شما باید زندگی بی هدف از فقر را پشت سر بگذارید. در واقع، کاملا برعکس. اما بیشتر مردم وسایل را با اهداف اشتباه می گیرند. آنها در تلاش برای احساس تحقق ، پس از پول و چیزهایی تعقیب می کنند ، اما انتخاب آنها تحریک آمیز و تصادفی است."خرده فروشی درمانی" آنها علت اصلی نارضایتی آنها را برطرف نمی کند: آنها فاقد اهداف و یک سیستم ارزشی اساسی برای کمک به تصمیم گیری های خود هستند.

در فصل بعد ، شما می آموزید که چگونه اهداف مالی معنی دار را ایجاد کنید که با احساسات شما مطابقت داشته باشد. سپس می توانید از این اهداف برای تصمیم گیری بهتر در مورد پول استفاده کنید. این انتخاب ها به نوبه خود به شما در زندگی شادتر کمک می کند.

برای نگاهی عالی به نحوه خوشبختی ، نسخه ای از پروژه خوشبختی گرتچن روبین را انتخاب کنید (هارپر ، 2009).

پول خود را دریافت کنید: کتابچه راهنمای گمشده اکنون با سکوی یادگیری O'Reilly.

اعضای O'Reilly آموزش آنلاین آنلاین ، به علاوه کتاب ، فیلم و محتوای دیجیتالی را از نزدیک به 200 ناشر تجربه می کنند.

  • نویسنده : کامبیز دیرباز
  • منبع : joinilluminati-society.online
  • بدون دیدگاه

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.