این ماه پنجاهمین سالگرد شوک نیکسون است ، هنگامی که توافقنامه برتون وودز به حالت تعلیق درآمد. و گسترش بانکداری تجاری به اعتبار برای فعالیت های صرفاً مالی برای ارتقاء دلار به عنوان جایگزینی بین المللی برای طلا مهم شد.
با معرفی بازل 3 ، بانکداری تجاری وارد دوره جدیدی از کاهش درگیری در مشتقات می شود. ارزش اسمی همه مشتقات در پایان سال گذشته به هفت برابر تولید ناخالص داخلی جهانی رسیده است. در حالی که ما می توانیم در مورد تأثیرات در بازارهای فلزات گرانبها وسواس داشته باشیم ، آنها فقط بخش بسیار کمی از تصویر Big Basel 3 هستند.
با این حال ، طلا برای پول و اعتبار جهانی مهم است و تأثیر بر بازارهای طلا باید همه ما را نگران کند. در این مقاله ، من برای برآورد تأثیر معکوس سیاست های ضد گلوله ای که به شوک نیکسون در سال 1971 باز می گردد ، به جلو و مشتقات آینده طلا را کمیت می کنم.
ما چیزی کمتر از تأثیرات پایان دادن به پنجاه سال سرکوب قیمت طلا را در نظر نمی گیریم. از طریق اجاره نامه ، مبادله و وام ، بانکهای مرکزی هر از گاهی شمش فیزیکی را به بازارهای مشتق منتقل می کنند تا قیمت ها را از افزایش و شکستن بانکهایی که همیشه از طلای مصنوعی برای مشتریان خود کوتاه هستند ، حفظ کند.
به طور خلاصه ، بانکهای شمش که از بازارهای مشتق خارج می شوند ، تقاضای جایگزینی برای طلای فیزیکی ایجاد می کنند که فقط می تواند قیمت را بالا ببرد و اعتماد به نفس شکننده در ارزهای فیات را در زمان افزایش سریع تورم پولی تضعیف کند.
معرفی
معرفی نسبت بودجه پایدار خالص (NSFR) به عنوان یکی از ویژگی های اصلی مقررات بازل 3 تأثیر عمده ای در بازارهای مشتق خواهد داشت. برای اهداف این مقاله ، ما علاقه مندیم که چگونه بر ارزش مبادله طلا تأثیر بگذارد.
مشتقات به دو دسته گسترده تقسیم می شوند. مشتقات معامله شده در مبادلات تنظیم شده وجود دارد ، که داده های عمومی در دسترس است ، به طور عمده قراردادهای آتی و گزینه های آینده. اما این نوک کوه یخ است که از مشتقات بدون نسخه تشکیل شده است ، در تعهدات برجسته بزرگتر است. آنها از جلو ، مبادله ، وام ، اجاره و گزینه ها تشکیل شده اند که داده های جمعی کمیاب هستند.
به طور رسمی ، هدف از مشتقات این است که ریسک محافظت شود. و از آنجا که ما برای تأمین مالی فعالیت های خود یا با جلب سپرده های خود یا به دست آوردن اعتبار بانکی ، به بانک ها می رویم ، آنها مبدأ معمول مشتقات هستند و مقدار آنها را به عنوان تقاضای دارایی های اساسی مانند طلا افزایش می دهند. در نتیجه ، آنها در درجه اول به منبع معادل کاغذ تبدیل شده اند ، زیرا بانک ها به ندرت در کالاهای فیزیکی سر و کار دارند.
در حالی که مدیریت ریسک عملکرد اصلی بود ، بانک ها تجارت را در مشتقات به مراکز سود سودآور تبدیل کرده اند. این بانک ها محصولاتی را تکامل داده اند که به دلالان و سرمایه گذاران اجازه می دهند بدون نیاز به دسترسی به محصولات اساسی ، در معرض دید قرار بگیرند. این یک نسخه پیشرفته شرط بندی است که به موجب آن می توانید بدون نیاز به لمس دارایی ارجاع شده ، از یک ترمینال رایانه ای کاغذ بخرید و بفروشید. و هنگامی که شما بازارهایی دارید که توسط مأمورین به مقادیر رشد ارزهای کاغذی که به نوبه خود ارزش دارایی های مالی را سوخت می دهند ، جمع می شوند ، طبیعی است که بانک ها به طور فزاینده ای به عنوان کتابهای خود فعالیت کنند.
به همین دلیل و دلایل دیگر در دهه های اخیر ، دنیای مشتقات OTC از نظر اندازه منفجر شده است ، زیرا بانک ها از گسترش اعتبار برای مشاغل تولیدی و خدمات غیر مالی متنوع شده اند تا اعتبار خود را برای فعالیت های صرفاً مالی گسترش دهند. در نتیجه ، در پایان سال گذشته ، طبق اعلام بانک برای تسویه حساب های بین المللی ، مبلغ مفهومی مشتقات کاغذی برجسته 582 تریلیون دلار با ارزش ناخالص 15. 8 تریلیون دلار بود. و تقریباً هفت برابر برآورد بانک جهانی از تولید ناخالص داخلی جهانی.
همانطور که نمودار بانک برای شهرکهای بین المللی در بالا نشان می دهد ، مشتقات کل به سرعت پیش از بحران لمان در آگوست 2008 گسترش یافتند. پس از یک ضرب و شتم کوتاه ، آنها قبل از کاهش سال 2016 به سال 2014 گسترش یافتند ، زیرا صعود به آرامی در حال افزایش است.
به دنبال بحران لمان و ضمن پذیرش سودمندی مشتقات به منظور مدیریت ریسک ، به عنوان بخشی از تعمیرات اساسی آنها در مقررات بانکی ، BI ها نگران خطرات سیستمی برای بانکهای تجاری از افزایش موقعیت بودند. این امر به دو تعریف جدید منجر شده است: دارایی های مایع با کیفیت بالا ، که می توانند به راحتی در یک بحران تحقق یابد. و نسبت خالص بودجه پایدار ، که تضمین می کند دارایی های یک بانک به طور مناسب توسط بدهی های آن تأمین می شود.
کمیته بازل در تنظیم بانکی قوانین NSFR خود را در اکتبر 2014 ، همزمان با مشتقات اوج در نمودار BIS در بالا نهایی کرد. انتشار این آیین نامه های آینده ممکن است یکی از دلایل کاهش بعدی 2014-16 باشد. اما عامل دیگر معرفی توافق نامه های دو طرفه مکتوب بین همتایان بود که مشتقات مشترک را به یک موقعیت تبدیل می کردند. این امر باعث کاهش مشتقات برجسته آشکار ، که در سال 2008 قبل از اجرای توافق نامه های توری ، سطح رکورد زده بود.
در معادله NSFR [II] ، بدهی های مشتق خالص دارایی های مشتق تطبیق ، اگر بدهی های آنها از مقادیر دارایی آنها فراتر رود ، دارای یک بودجه پایدار در دسترس (ASF) صفر است. به عبارت دیگر ، برخلاف دسته های پایدار تر از مسئولیت ترازنامه ، بانک نمی تواند از آنها برای تأمین اعتبار دارایی های ترازنامه استفاده کند. و اگر دارایی های مشتق بیش از بدهی های مشتق مرتبط باشد ، آنها نیاز به 100 ٪ ASF دارند که طبق بودجه پایدار مورد نیاز باشد. به عبارت دیگر ، آنها باید با بدهی هایی که واجد شرایط بودجه پایدار در دسترس هستند ، کاملاً تأمین شود.
در سطح خزانه داری بانک ها ، موقعیت های مشتق طولانی و کوتاه خالص استفاده ناکارآمد از ترازنامه با محدود کردن استفاده های کارآمدتر است. همین امر در مورد مواضع ناهموار در سهام و کالاها نیز صدق می کند ، اگرچه ASF و RSF های مختلف ممکن است اعمال شود. علاوه بر این ، توجه داشته باشید که هیچ تمایزی بین مشتقات تنظیم شده و OTC ایجاد نمی شود. تأثیر کلی احتمالاً باعث افزایش و معکوس گسترش اعتبار بانکی در فعالیتهای صرفاً مالی خواهد شد. و با توجه به اینکه بانک ها قبلاً وام خود را به فعالیتهای غیر مالی نسبت به کل وام خود کاهش داده اند ، با جلوگیری از گسترش بیشتر به فعالیتهای مالی بازل 3 به نظر می رسد که اوج بانکداری تجاری است.
مخالف این پیش زمینه است که ما به بررسی مشتقات طلا نزدیک می شویم. با قیمت 834 میلیارد دلار ، مشتقات OTC طلا برای ثبت نام در نمودار BIS در بالا بسیار کوچک هستند. این مقاله به آنچه در اصل یک عنصر جزئی از انقلاب بازل 3 است ، می پردازد و باعث می شود که شمش ها موضوع موضوعات مشتق بسیار بزرگتر را بانک کند.
مشتق طلا
دو کلاس مشتق طلا که معمولاً به آنها پرداخته می شود ، به جلو و آینده و همچنین گزینه هایی در هر دو دسته وجود دارد. تفاوت حقوقی این است که قراردادهای رو به جلو توافق نامه های دو طرفه است ، در حالی که قراردادهای آینده استاندارد شده و در مبادلات ثبت شده معامله می شوند.
در اصل ، آنها به دو بازار مختلف خدمت می کنند. معاملات آتی به عنوان سرمایه گذاری های تنظیم شده طبقه بندی می شوند در حالی که قراردادهای رو به جلو نیستند. به عنوان سرمایه گذاری های تنظیم شده ، مؤسسات سرمایه گذاری دسترسی بی حد و حصر به قراردادهای آتی دارند ، در حالی که دسترسی آنها به OTC بدون کنترل در صورت مجاز بودن ، کاملاً محدود است. بنابراین ، به عنوان مثال ، معامله گران حدس و گمان در آینده COMEX می توانند هر کسی باشند. معامله گران در قراردادهای پیش رو در بازار لندن عمدتاً به عنوان اصولگرایان که نیازی به مقررات ندارند ، عمل می کنند ، بنابراین تقریباً همه طرح های سرمایه گذاری جمعی و مدیران سرمایه گذاری را حذف نمی کنند. این مدیران شامل بانک ها ، دفاتر خانواده و مدیران فوق العاده آنها ، شرکت های خصوصی ، صندوق های ثروت حاکم و بانک های مرکزی هستند.
ما با بررسی بازار OTC شروع خواهیم کرد ، که به جلو و مبادله های آن توسط اعضای انجمن بازار شمش لندن (LBMA) برای تسویه حساب یا در لندن (Loco London) یا در سوئیس (لوکو زوریخ) مورد بررسی قرار می گیرد. [iii]
شکل 2 نشان می دهد که از آنجا که طلا در مقابل دلار در دسامبر 2015 به جلو و مبادله های برجسته و بیش از دو برابر شده از 351 میلیارد دلار به 834 میلیارد دلار و گزینه های OTC از 101 میلیارد دلار به 304 میلیارد دلار تا دسامبر 2020 سه برابر شده است. از نظر درصد بیشتر از کل جهان OTC ، گسترش تعهدات برجسته قبل از بحران لمان با روند کلی ، و گسترش از اواخر سال 2015 نیز انجام می شود.
به گفته دکتر Fergal O'Connor در شماره 99 کیمیاگر ، حدود 60 ٪ از حجم روزانه تسویه حساب در طلا در بازار شمش در لندن برای تسویه نقص است ، در حالی که مبادله ها و رو به جلو حدود 30 ٪ از کل را به خود اختصاص داده است. در نظر داشته باشید که این ارقام را نمی توان با مشتقات BIS ، که از موقعیت های برجسته ، از جمله اعضای غیر LBMA هستند ، مقایسه کرد. به نظر می رسد که آمار اوکانر فقط بین اعضای LBMA تسویه حساب می شود و تجارت با افراد غیر عضو را حذف می کند. تقریباً پنج برابر بیشتر از سال 2018. [v] با این حال ، به نظر می رسد که ارقام اوکانر ، که فقط از معاملات اعضای LBMA است و توسط خود LBMA ارائه شده است ، اساس فرض LBMA را در شواهد به مشاوره PRA تشکیل داده است. در اوایل سال جاری که طلای بدون حساب با نام دیگری فیزیکی است.
با توجه به معاملات مشتری LBMA که اکنون از ارقام گردش مالی LBMA مستثنی است ، بنابراین می توانیم عدم تطابق ظاهری بین نسبت هایی را که به عنوان معاملات نقطه ای نشان داده شده و معاملات رو به جلو نشان می دهد ، نادیده بگیریم که به نظر می رسد شهرک های فیزیکی بر بازار تسلط دارند. و ما از چهره های BIS می دانیم که در پایان سال گذشته مبادله و پیش رو 530 میلیارد دلار وجود داشته است. در عمل ، رو به جلو در ترازنامه های بانکی به عنوان بدهی در قالب حساب های طلای بدون حساب (جایی که در مجالس عادی بانکی وجود خواهد داشت) منعکس می شود ، در حالی که مبادله ها تقریباً مطمئناً برگه خارج از تعادل هستند که منجر به معاملات برگه تعادل می شود. ما شکاف بین مبادله ها و رو به جلو را نمی دانیم ، اما این مهم نیست.
ما می توانیم با نگاه کردن به مشتقات OTC BIS توسط میزهای بلوغ (جدول D9) ، احساس استفاده از مشتقات طلا را بدست آوریم. و پنج سال و 20 میلیارد دلار در پنج سال یا بیشتر. خطای 5 میلیارد دلاری باقیمانده ممکن است به دلیل گردآوری یا روشهای مختلف گزارش داده باشد.
براساس تفسیر نظارتی جدید انگلیس از Basel 3 NSFR ، یا حسابهای طلای بدون حساب مشتری در پایان بسته می شوند ، یا در عوض ، بانک ها برای جلوگیری از تأمین مالی معایب ترازنامه های خود ، باید طلای فیزیکی بدون کنترل را بدست آورند. به نظر می رسد جایگزین بانکهایی که به حساب های غیرمجاز برای جبران بار نظارتی اعمال می شوند ، بعید به نظر می رسد ، زیرا مشتریان بانکی به جای آن خواستار مالکیت بازداشت ورق خارج از تراز هستند و هزینه آن به اندازه 8 امتیاز برای بزرگترین حساب ها هستند. بنابراین باید نتیجه بگیریم که هرچه بانکهای شمش امور خود را قبل از پایان سال تنظیم می کنند ، تقاضا برای طلای فیزیکی در بین مشتریان LBMA احتمالاً به طور قابل توجهی افزایش می یابد ، زیرا تجارت فلزات گرانبها به سمت ترتیب حضانت حرکت می کند.
در دسترس بودن طلای فیزیکی در لندن
در پایان دسامبر سال 2020 ، 530 میلیارد دلار-کل جلو و مبادله بیشتر بین اعضای LBMA-معادل 8،676 تن طلا بود. کل منابع طلای طاق گزارش شده توسط LBMA در پایان ماه ژوئن 9،587 تن بود که در نگاه اول و همانطور که توسط گزارش LBMA ترویج می شود ممکن است برای نقدینگی اساسی بازار گرفته شود. اما بیش از نیمی از آن 5،756 تن بانک انگلیس است که عضو LBMA نیست و تقریباً تمام طلا آن برای بانک های مرکزی اختصاص داده شده است. شکل واقعی برای طاق های عضو LBMA 3،831 تن است. و از این طریق ، تقریباً 1500 تن طلای حضانت برای ETF ها هستند و 2،331 تن به جا می گذارد. این مانده بین حساب های اختصاص یافته به نمایندگی از سرمایه گذاران بزرگ در سراسر جهان و به عنوان حمایت از حساب های غیرمجاز در ترازنامه های بانکی از جمله چهار صاحب سیستم تسویه حساب LBMA برگزار می شود. اپراتورهای LBMA و طاق خرابه این دسته ها را ارائه نمی دهند ، اما با توجه به اینکه شمش اختصاص یافته می تواند سالانه کمتر از ده نقطه پایه ذخیره و بیمه شود ، طلای حضانت به راحتی می تواند از 1500 تن فراتر رود و استخر طلای فیزیکی زیر 1000 تن را باقی می گذارد.
از دیدگاه بانکهای شمش ، حفظ نقدینگی جسمی برای عملکرد آنها بسیار مهم است. و متغیر آشکار طلای حضانت ETF است. این توضیح می دهد که چرا دلسرد کردن مردم گسترده تر از صعودی مهم است ، و در مواقع ناهمواری بهترین سیاست این است که فقط آن را سخت کند ، دانستن اینکه سرمایه گذاران همیشه وقتی وحشت روز فروکش می کنند ، فروشندگان را تبدیل می کنند و از این طریق شمش های با حریف LBMA را آزاد می کنند. و ارقام طاقچه Trumpeting LBMA ده برابر نقدینگی واقعی به فریب می افزاید. فراموش نکنیم که LBMA در درجه اول نشان دهنده علایق مرمر در این بازار است.
بازل 3 اساساً بازار لندن را تغییر می دهد و تجارت طلای پر سود را در شرایط کاملاً مدیریت شده از کارتل بانکی شمش از بین می برد. به همین دلیل LBMA با صدای بلند با معرفی خود مخالفت کرد. آنها به دلیل عدم تشخیص اینکه طلا یک دارایی مایع با کیفیت بالا است ، همانطور که در بازل 3 تعریف شده است ، به رویکرد فراخوانی تنظیم کننده ها تکیه می کردند: در این مرحله مطمئناً درست است. اما به نظر می رسد که آنها به برتری معاملات نقطه ای بین تسویه حساب اعضای LBMA ، منتشر شده در شماره کیمیاگری 99 و در پاورقی IV به این مقاله ، اعتماد کرده اند تا ادعا کنند که غیرقابل انتقال به سادگی یک شکل مناسب از طلای فیزیکی است. [VII]
PRA با تلاش های لابی LBMA مورد توجه قرار نگرفت و به الگوهای اساسی قرارداد بین بانکهای LBMA و مشتریان آنها نگاه می کرد و تصمیم می گرفت که این حسابها توسط مشتقات پشتیبانی شوند که توسط بازل 3 تعریف شده و به درستی در آمار مشتق BIS ثبت شده است. یکی از این خسارت ها که شورای جهانی طلا ، که به معنای نمایانگر پرونده گسترده تر برای طلا است ضمن تکیه بر درآمد آن از یک طلای فیزیکی ، می توانست با استفاده از LBMA ، به شهرت خود در بوئه برسد. لابی های خود علاقه مند.
بدیهی است ، بانک مرکزی انگلیس (که میزبان PRA است) در یک زمینه گسترده تر به دنبال تجارت طلا بود. جیگ غیرقانونی به پایان رسید و چینی ها مشت خوبی برای به دست آوردن کنترل بر تجارت فیزیکی جهانی داشتند. این باید مقابله شود. و در نسخه تقریباً نهایی ماده 428F PRA ، نه تنها Metals Precious Metals Clearing Limited بر روی یک خانه پاکسازی مناسب قرار گرفت (شماره 1) ، بلکه به بانک های شمش گفته شد که حساب های غیرمجاز باید به طور کامل از طریق بدون کنترل پشتیبانی شوند. طلای فیزیکی (#S 2 و 3). [vii]
بدیهی است ، بو و تنظیم کننده آن آرزو می کنند آینده ای برای تجارت طلا در لندن باشد. این احتمال وجود دارد که با توجه به علاقه مالی ایالات متحده به مهار گسترش استراتژیک چین به طلای فیزیکی ، خزانه داری انگلیس و حتی مقامات آمریکایی نیز مشورت شده باشد. پیامدهای استراتژیک گسترده تر در ایجاد رقیب با تسلط جهانی در حال رشد جهانی بر تجارت طلای فیزیکی در بالاترین سطح دولت از بین نمی رود.
برای تجارت طلا ، این یکی دیگر از کتابهای بزرگ لندن در اواسط دهه 1980 است که رابطه عاشقانه صنعت بانکی را با مشتقات به دنیا آورد. این قسمت اکنون با بازل 3 به پایان می رسد. لندن باید به تجارت عمدتاً فیزیکی تنظیم شود. و تقاضا برای طلای فیزیکی در حال رشد است ، نه تنها همانطور که از تغییرات نظارتی بازل 3 دلالت دارد ، بلکه بدیهی تر ناشی از افزایش تورم ارزهای فیات است. جای تعجب نیست که فعال ترین بانک چینی در بازار طلای لندن ، ICBC Standard Bank ، یکی از چهار صاحب Metals Pretals Precious London Londing Limited ، اخیراً Barclays '2،000 Tonne Vault را خریداری کرده است ، زیرا ظرفیت طاق برای تقاضای جسمی لندن در پی این امربازل 3 و با توجه به تحولات پولی فعلی بسیار کمیاب خواهد بود.
قراردادهای آتی طلای تنظیم شده
آمار مربوط به معاملات آتی طلای تنظیم شده آزادانه در دسترس است ، و خوشبختانه برای تحلیلگران ، Futures Gold Gold Comex ، GC قرارداد همه دیگران را کوتوله می کند و به آنها امکان می دهد تا نظرات خود را در این بازار محدود کنند.
بسیار کوچکتر از فورواردهای OTC است. در پایان سال 2020، قراردادهای آتی معوق معادل 1739 تن بود که در مقایسه با 8676 تن معادل برای فوروارد و سوآپ در آمار BIS. رابطه بین دو بازار بزرگ طلا معمولاً به این صورت توصیف می شود که Comex یک تسهیلات پوششی برای دلالان در لندن فراهم می کند. این امر از طریق دو مکانیسم انجام می شود. اولین مورد این است که پوزیشن های فروش خالص در پوزیشن های لانگ خالص پوششی Comex در لندن، جایی که در آن حدود 70 تن در هفته از معادن جهانی عرضه می شود. و دوم تبادل تسهیلات فیزیکی است که امکان انتقال موقعیت ها بین بازارها را فراهم می کند.
علاوه بر تسهیلات EFP (نام غلطی است زیرا مبادله ای بین معاملات آتی و فوروارد است - هیچ فیزیکی درگیر نیست)، رابطه بین دو بازار با داستان معمولی بسیار متفاوت است. در هر صورت، الزامات پوشش ریسک خارج از لندن برای بانکهای عضو LBMA برای دسترسی به سود خالص در Comex است، زیرا بانکهای شمش با حسابهای طلای تخصیصنخورده مشتریان سپردهگذار خود بسیار کوتاهتر از خوراک قطرهای شمشهای فیزیکی هستند که وارد میشوند. بازار. در لندن، بانکها در کوتاهمدت کار میکنند، همانطور که در Comex انجام میدهند.
میزهای معاملاتی بانک شمش در دسته سواپ ها قرار می گیرند که توسط CFTC به این صورت تعریف می شود: "یک واحد تجاری که عمدتاً در مبادلات یک کالا معامله می کند و از بازارهای آتی برای مدیریت یا پوشش ریسک مرتبط با آن معاملات سوآپ استفاده می کند". به عبارت دیگر، نه منحصراً دسته سوآپ شامل میزهای معاملاتی بانکی شمش می شود. با اشاره به گزارش مشارکت بانکی CFTC، می بینیم که در 6 ژوئیه (آخرین گزارش موجود) بانک ها 59 درصد از سهام دسته سوآپ و 73 درصد از سهام سوآپ را به خود اختصاص دادند. از این تعداد، 31 نفر خارجی هستند که احتمالاً اعضای LBMA هستند.
همراه با رده تولیدکننده/تاجر/پردازنده/کاربر، معاملهگران مبادله در Comex به عنوان سفته بازان تعیین میشوند، در حالی که مدیران پول و سایر افراد گزارشپذیر به عنوان سفته بازان تعیین میشوند. و در نهایت، یک اقلیت طبقه بندی شده به عنوان غیرقابل گزارش در دسته دلالان وجود دارد.
در واقع، دو دسته غیر سفته باز نقدینگی بازار را فراهم میکنند و موقعیتهای خرید و فروش هر دو را ثبت میکنند و تقریباً همیشه خالص فروش هستند. جدول زیر موقعیت اخیر در Comex را نشان میدهد، به استثنای اسپردها، که قراردادهای منطبق بر اختلاف قیمتها آربیتر میشوند.
بر اساس گزارش هفتگی تعهد معامله گران صادر شده توسط CFTC، جدول به گونه ای تنظیم شده است که دسته های غیر سفته باز جدا از دسته های سفته بازان را به همراه تغییرات موقعیت نسبت به هفته قبل (پانل سمت راست) نشان دهد. از 500, 187 قرارداد با بهره باز در 27 ژوئیه، 403, 286 قرارداد غیر اسپرد (81, 518 + 321, 768) بود. از این تعداد، سوآپ ها مسئول 77 درصد از خالص پوزیشن فروش هستند که معادل 536. 6 تن است.
برای اهداف بازل 3 و NSFR آن، مشتقات تنظیمشده تفاوت کمی با مشتقات OTC دارند، بنابراین میتوان انتظار داشت که بانکهایی که در Comex معامله میکنند، به محض اینکه عملاً خارج شوند، مشارکت خود را کاهش دهند، به خصوص که همان بانکها در لندن نیز دفتر دارند.. اما همانطور که شکل 3 نشان می دهد، کاهش موقعیت کلی دسته Swap دشوار است.
کل شورت های خالص مبادله 31 میلیارد دلار است. براساس جدیدترین گزارش مشارکت بانکی ، سهم بانک ها از این مبلغ 24. 4 میلیارد دلار است. دو مشکل در راه این بانک ها وجود دارد که موقعیت آینده خود را از بین می برند. اولین مورد در حال افزایش علاقه از دسته پول در فروش پول در فروش دلار برای آینده طلا است و دوم روند جدیدی است که به موجب آن دسته از تولید کننده/بازرگان باعث کاهش موقعیت کوتاه خالص خود می شود ، و به طور فزاینده ای برای عرضه طولانی مدت به دلالان روی مبادله ها پرتاب می شود. واد
علاوه بر این ، کمبود نقدینگی فیزیکی همراه با افزایش تورم پولی برای همه ارزهای اصلی و دلار به ویژه تبدیل COMEX به یک بازار تحویل فیزیکی است. تاکنون در سال جاری ، کاربران بازار آتی در کل 123. 100 قرارداد ، نماینده 383 تن ، در بازاری که در سالهای گذشته تحویل های فیزیکی متداول نبود ، تحویل داده اند.
لیزینگ طلای بانک مرکزی می تواند به یک مسئله مهم تبدیل شود
در سال 2002 ، فرانک ونوروسو ، یک تحلیلگر محترم نتیجه گرفت که بانک های مرکزی هر چیزی را بین 10،000 - 16،000 تن طلا اجاره داده اند. اکنون تا حد زیادی فراموش شده است ، اما همانطور که شواهد عمومی کمی در مورد ادامه اجاره بانک مرکزی وجود دارد ، هیچ مدرکی مبنی بر کاهش یا معکوس شدن آن وجود ندارد. برای یک بانک مرکزی ، هدف از لیزینگ ، کسب بهره در دارایی غیر بازده برای پرداخت هزینه های ذخیره سازی و تبدیل شدن به یک مرکز سود بود. برای تنظیم اجاره نامه ، مانند بانک انگلیس ، تضمین می کند که شمش فیزیکی برای مدیریت بازارها در دسترس است. به عنوان مثال ، اوت گذشته شاهد بود که بانک انگلیس به عنوان یک زیر مجموعه برای GLD ETF ذکر شده است. این بدون شک افشای تشکیل پرونده لیزینگ برای جبران کمبود شمش شدید در بازارهای ناشی از افزایش تقاضای عمومی بود.
پنهان کردن ترتیبات که به موجب آن طلا توسط یک بانک مرکزی به بازار عرضه می شود ، توسط صندوق بین المللی پول در معالجه حسابداری خود با بانک مرکزی تسهیل شده است. این صندوق بین المللی پول است که ارقام را جمع می کند. مبادلات طلا به عنوان وام های وثیقه ثبت می شود و طلا در ترازنامه بانک مرکزی باقی مانده است. یک وام طلا ، که به همان روشی که به عنوان یک repo رفتار می شود ، نیز در ترازنامه بانک مرکزی باقی می ماند. در آخرین راهنمایی خود ، موضوع لیزینگ طلا حذف شده است. اما طبقه بندی مجدد اجاره نامه به عنوان وام که در ترازنامه بانک مرکزی باقی مانده است ، با تعریف مجدد آن ، مشکل را به وجود می آورد. [IX]
شکی نیست که از طلای متعلق به دولت برای "مدیریت" قیمت طلا استفاده شده است. در دهه 1970 ، خزانه داری ایالات متحده به طور آشکارا شمش را با حراج فروخت ، اما هنگامی که آنها صرفاً تقاضا را تحریک می کردند ، این کار را متوقف کردند. تشویق نظارتی برای گسترش بازارهای مشتق متعاقباً تقاضا را جذب کرده است که در غیر این صورت قیمت شمش را حتی بیشتر می کند. و با انتصاب یک حسابرسی فلزی مستقل از طلای پولی در اختیار خود ، امتناع کمبود خزانه ایالات متحده وجود دارد.
اما شاید بیشترین شواهد ، امتناع از فدرال نیویورک ، مسئول ذخیره طلای اختصاصی برای بانکهای مرکزی خارجی ، باشد که ابتدا به مقامات بوندزبانک اجازه دهد طلای اختصاصی آن را بازرسی کنند و سپس در صورت درخواست از تحویل آن به آلمان خودداری کنند. پس از برخی از مزاحمت ها ، در 18 ماه Bundesbank تنها موفق شد 37 تن از 1500 تن نگه داشته شده در نیویورک به نمایندگی از آن برگردد. نباید در این باره استدلالی وجود داشته باشد: طلای اختصاصی طلا در بازداشتگاه نگه داشته می شود و به عنوان متولی ، فدرال فدرال نیویورک باید بلافاصله به دستورالعمل های بوندسبان پاسخ می داد.
آنها این کار را نکردند. آیا Bundesbank مشکوک بود که مقامات آمریکایی در حال سوء استفاده از طلا آن بودند ، و به همین دلیل بود که آن را می خواست؟و چرا نمایندگان مجاز آن دسترسی را رد کردند؟و تناژ که از آمریکا برگشت ، بلافاصله ذوب شد تا "شمش را به استاندارد نوار فعلی برساند". با کمال تعجب ، این اقدام گمانه زنی ها را برانگیخت که از بین بردن جزئیات نوار که با سوابق بوندزبانک مطابقت ندارد.
این رفتار با املاک بدون تردید آلمان توسط مقامات آمریكا درخواست عقب نشینی مشابهی از هلند را برانگیخت كه به شیوه ای به موقع رضایت داشت. و حتی اتریش فکر کرد که عاقلانه ای برای ارسال تیمی از حسابرسان برای بررسی طلای آن در طاق های بانک انگلیس عاقلانه است.
به نظر می رسد این پیام این است که بانک های مرکزی که بین آنها مالکیت 35. 544 تن اعلام شده اند ، اجاره نامه های قدیمی ، مبادلات و وام های اخیر و سوء استفاده آشکار از طلا اختصاص داده شده را پنهان می کنند. این یک فریب در بازار است که نیم قرن در حال تولید است. این مشکلی که احتمالاً پنهان مانده بود تا زمانی که دو شرط همچنان برآورده شود: مشتقات همچنان به گسترش تقاضای بیش از حد مصنوعی گسترش می یابند ، و چاپ جهانی پول از کنترل خارج نمی شود. حتی در سال 2002 ، فرانک ونوروسو حساب کرد که تا 50 ٪ از طلای پولی در بانکهای مرکزی ممکن است در اجاره نامه ها ناپدید شود. شواهد محرمانه ، مانند تجربه Bundesbank ، نشان می دهد که این روند ادامه یافته است ، در این صورت بخش عمده ای از طلای پولی غرب به سادگی از بین رفته است.
در زمان نصب شواهد مبنی بر نزدیک شدن به تخریب قدرت خرید برای ارزهای فیات ، برای برخی از بانکهای مرکزی ، پس زمینه تبدیل ارزهای فیات خود به جایگزین های طلای معتبر ممکن است در دسترس نباشد ، و هیچ جا این مسئله بیشتر از حمایت آینده نیست. برای خود دلار.
یک یادداشت کوتاه در مورد نقره
تا آنجا که ما آگاه هستیم ، بانک های مرکزی نقره را ذخیره نمی کنند. یک استثناء احتمالی بانک مردم چین یا از طریق یکی از آژانس های آن است که در سال 1983 برای مدیریت کسب طلا و نقره چین منصوب شد. اما درست همانطور که قرار است درگیری بانکی در مشتقات طلا در نهایت چیزی بیشتر از موضوعی برای مورخان مالی باشد ، در مورد نقره نیز همین مسئله صادق است.
سرانجام نقره در دهه 1870 شیطنت شد. جایگزینی آن با طلا در استانداردهای پولی برای معدود کشورهای باقی مانده اروپایی در استانداردهای نقره منجر به بازگرداندن پایین تر آن به عنوان یک فلز عمدتا صنعتی امروز شد و نسبت طلای طلا از 15-16 یا به بیش از 70 در حال حاضر افزایش یافت.
ما آنقدر عادت کرده ایم که دولت برای ما تعیین کند که فراموش می کنیم که تمام نظریه های پول دولتی به طرز فجیعی ناقص هستند ، زیرا مروج آن هرگز نمی تواند در برابر اقداماتی که منجر به نابودی آن می شود ، مقاومت کنند. و هنگامی که ارزهای دولتی می میرند ، افرادی هستند که تصمیم می گیرند آنها را به عنوان پول جایگزین کنند و قابل اطمینان ترین جایگزینی که مردم همیشه از طریق هزاره ها به آن برگشته اند ، طلا و نقره است. پس از هرج و مرج یک ارز فروپاشی ، این تصمیم راجع به اینکه آیا نقره می تواند دوباره گردش کند زیرا پول تصمیمی برای مردم است.
در سطح عملی ، نقره برای بیشتر افراد از طلا در دسترس است. امروز ، یک سکه نقره ای یک اونس کالا 25 دلار خریداری می کند ، و به عنوان اسلایدهای فیات ، یک اونس نقره ای ، به عنوان مثال ، ارزش یک دومین سال از یک اونس طلا در نقره است. کالاها در غیاب ارزهای فیات.
این شرایط به احتمال زیاد پس از شتاب دادن گسترش پول و اعتبار دولتی ، مانند توسعه امروز ، بوجود می آید. این یک نکته جداگانه از تغییرات بازار است که از تنظیم بانکی ناشی می شود و نتیجه آن نقره کاغذ است. کافی است که بگوییم آنچه در مورد تأثیر بانکهایی که از مشتقات طلایی خارج می شوند نیز صدق می کند ، در مورد نقره نیز صدق می کند.
نتیجه
در این ماه پنجاهمین سالگرد از زمان آخرین جلیقه های یک استاندارد طلا برای دلار آمریکا رها شده است. ما می توانیم تصور کنیم که با طراحی ، اصلاحات بانکی که در دهه 1980 انجام شد ، با گسترش در دسترس بودن مشتقات جایگزین برای شمش فیزیکی ، سرکوب طلا را به وجود آورد. و این امر به عنوان جایگزینی پولی دائمی طلا در ارتقاء دلار مهم شد.
سیاستگذاران امروز بارها و بارها از دلایل اساسی در تبلیغ دلار به عنوان ارز ذخیره جهان به نمایش می گذارند. در طی زمان ، آنها احتمالاً اعتقاد دارند که طلا نقش پولی آینده ندارد. و تعداد معدودی در بین آماری که از اعتیاد خود به تورم پولی نگران هستند ، احتمالاً فکر می کنند نجات در فناوری نهفته است - ارزهای دیجیتال صادر شده توسط بانکهای مرکزی ، کاهش اعتبار توسط بانکهای تجاری برای افزایش کنترل بانکداری مرکزی بر پول و اعتبار.
مسیر فرار ارزهای دیجیتال احتمالاً توضیح می دهد که چرا کاهش نقش بانکهای تجاری در بازارهای مالی با محدود کردن فعالیتهای مشتق آنها ، نگرانی های جدی را در سطح بانک مرکزی ایجاد نمی کند ، چه رسد به تأثیر احتمالی بر قیمت طلا. ما فقط می توانیم نتیجه بگیریم که در بالاترین سطح دولت ، مقامات دیگر نگران این نیستند که افزایش قیمت طلا یک چالش برای ارزهای فیات است و می توان به سادگی رد کرد-در این صورت آنها عواقب احتمالی معکوس کردن پنجاه سال را دست کم می گیرندجزر و مد سرکوب طلا.
[i] به https://stats. bis. org/statx/srs/table/d5. 1؟f=pdf مراجعه کنید. لازم به ذکر است که ارزش ناخالص بازار مجموع ارزیابی های درون پول است. از آنجا که برای هر مشتق یک موقعیت برابر و مخالف وجود دارد ، بدهی های ناخالص بازار مطابقت دارد که در نظرسنجی های نیمه سالانه BIS ثبت نشده است.
[ii] NSFR = بودجه پایدار موجود/بودجه پایدار مورد نیاز ، و همیشه باید بیشتر از یک باشد
[iii] یک قرارداد مبادله جایی است که دو طرف موافقت می کنند که بین آنها نرخ متغیر را برای یک مبلغ ثابت مبادله کنند. این در اصل وسیله ای برای بیمه کردن در برابر نوسانات قیمت است.
[IX] به راهنمای و راهنمای آمار و آمار مالی صندوق بین المللی پول و راهنمای جمع آوری شده از imf. org مراجعه کنید
نظرات و عقاید بیان شده در این مقاله از نویسنده (ها) است و منعکس کننده آن از Goldmoney نیست ، مگر اینکه صریحاً بیان شده باشد. مقاله فقط برای اهداف اطلاعاتی عمومی است و یا گلد مونی یا نویسنده (های) را به شما ارائه نمی دهد که مشاوره حقوقی ، مالی ، مالیاتی ، سرمایه گذاری یا حسابداری را برای شما فراهم می کند. شما نباید بدون اینکه ابتدا به دنبال مشاوره حرفه ای مستقل باشید ، به هرگونه اطلاعات موجود در مقاله عمل کنید یا تکیه کنید. برای اطمینان از اطمینان از اطلاعات موجود در مقاله ، مراقبت شده است. با این حال ، Goldmoney نشان دهنده این نیست که دقیق ، کامل ، به روز و/یا به عنوان نشانه ای از نتایج آینده گرفته می شود و نباید به این ترتیب اعتماد کرد. Goldmoney مسئولیت هرگونه ادعای ، ضرر ، خسارت یا ناراحتی ایجاد شده در نتیجه هرگونه اطلاعات یا عقیده ای که در این مقاله ایجاد شده است و هرگونه اقدامی که در نتیجه نظرات و اطلاعات موجود در این مقاله انجام شده است ، در معرض خطر شما قرار نمی گیرد. واد
یادداشت سردبیر: گلوله های خلاصه این مقاله با جستجوی ویراستاران آلفا انتخاب شد.