KPI یا متریک مالی یک مقدار قابل اندازه گیری است که نتایج و عملکرد مالی شرکت را نشان می دهد، اطلاعاتی در مورد هزینه ها، فروش، سود و جریان نقدی به منظور بهینه سازی و دستیابی به اهداف و اهداف مالی کسب و کار ارائه می دهد.
بخش مالی برای حفظ وضعیت سالم و جلوگیری از تنگناهای پولی باید به طور منظم عملکرد شرکت را ردیابی، نظارت و تجزیه و تحلیل کند. به همین دلیل است که معیارهای مالی در هر شرکتی اهمیت ویژهای دارند و تیمی که با آنها سروکار دارد، برای مدیریت مؤثر و بهینهسازی آن فرآیندها به گزارش دهی مناسب نیاز دارد. با کمک لیست ما، می توانید یک داشبورد مالی کامل ایجاد کنید که به شما امکان می دهد با هر معیار تعامل داشته باشید و بیشتر فرآیندهای گزارش و تجزیه و تحلیل خود را خودکار کنید. با پیادهسازی این KPIها از طریق قدرت هوش تجاری مالی، این فرصت را دارید که دادهها و بینشهای مالی خود را بهتر، آموزندهتر و مدیریت آسانتر کنید.
در اینجا لیست کاملی از 20 شاخص کلیدی عملکرد مالی و معیارهای برتر وجود دارد که هر متخصص مالی باید بداند:
حاشیه سود ناخالص: بعد از COGS چقدر درآمد دارید؟
حاشیه سود عملیاتی: EBIT شما در طول زمان چگونه در حال توسعه است؟
نسبت هزینه های عملیاتی: چگونه هزینه های عملیاتی خود را بهینه می کنید؟
حاشیه سود خالص: شرکت شما چقدر سود خالص خود را افزایش می دهد؟
سرمایه در گردش: آیا شرکت شما در سلامت مالی پایدار است؟
نسبت فعلی: آیا می توانید تعهدات کوتاه مدت خود را پرداخت کنید؟
نسبت سریع / تست اسید: آیا نقدینگی شرکت شما سالم است؟
نسبت بری: آیا در حال از دست دادن پول یا ایجاد سود هستید؟
چرخه تبدیل نقدی: با چه سرعتی می توانید منابع را به پول نقد تبدیل کنید؟
گردش حساب های پرداختنی: آیا هزینه ها را با سرعت معقول پرداخت می کنید؟
گردش حساب های دریافتنی: چقدر سریع پرداخت ها را جمع آوری می کنید؟
نرخ خطای پرداخت فروشنده: آیا فاکتورهای خود را به طور سازنده پردازش می کنید؟
واریانس بودجه: آیا بودجه بندی شما دقیق و واقع بینانه است؟
هزینه های واقعی در مقابل هزینه های پیش بینی شده: آیا هزینه های مورد انتظار خود را برآورده می کنید؟
درآمد واقعی در مقابل درآمد پیش بینی شده: آیا به درآمد مورد انتظار خود می رسید؟
بازده دارایی: آیا از دارایی های شرکت خود به طور موثر استفاده می کنید؟
بازده حقوق صاحبان سهام: چقدر سود برای سهامداران ایجاد می کنید؟
ارزش افزوده اقتصادی: چقدر برای سهامداران سود ایجاد می کنید؟
رضایت کارکنان: آیا تیم شما شما را به عنوان محل کار توصیه می کند؟
نسبت حقوق و دستمزد: چگونه از نیروی کار خود استفاده می کنید؟
حاشیه سود ناخالص
این KPI مالی به درآمد کل شما منهای هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) یا خدمات ارائه شده، تقسیم بر درآمد کل فروش شما اشاره دارد. این KPI نشاندهنده درصدی از کل درآمد فروش است که پس از محاسبه تمام هزینههای مستقیم مرتبط با تولید کالاهای خود نگه میدارید و معیار مهمی برای کارایی تولید شرکت شما است. هزینه های مستقیم شامل قیمت مواد و نیروی کار است اما سایر هزینه ها مانند توزیع و اجاره را شامل نمی شود. بیایید به یک مثال نگاه کنیم: اگر حاشیه سود ناخالص شما در سال گذشته 40 درصد بود، از هر دلاری که به دست میآورید، 40 سنت را نگه میدارید و آن را با توجه به هزینههای مدیریت، هزینه بازاریابی و اجاره و سایر موارد، برای اداره شرکت خود قرار میدهید.
شاخص های عملکرد
هرچه حاشیه سود ناخالص بیشتری کسب کنید، درآمد بیشتری از هر دلار از فروش خود حفظ می کنید.
حاشیه سود عملیاتی
این الگوی KPI مالی حاشیه سود عملیاتی را که به عنوان "درآمد قبل از بهره و مالیات" (EBIT) نیز شناخته می شود ، به عنوان درصد کل درآمد به دست آمده نشان می دهد. این شامل درآمدی حاصل از سرمایه گذاری شرکت یا تأثیر مالیات نمی شود. این با تقسیم سود عملیاتی بر اساس درآمد فروش شما محاسبه می شود. حاشیه سود عملیاتی چقدر سودآور مدل کسب و کار شما است و نشان می دهد پس از پرداخت هزینه های عملیاتی از درآمد شما چه چیزی باقی مانده است. این کار به راحتی می تواند با استفاده از نرم افزار Analytics مالی انجام شود که می تواند محاسبات شما را خودکار کند.
شاخص های عملکرد
هرچه درآمد عملیاتی بالاتر باشد ، احتمالاً شرکت شما سودآورتر خواهد بود. اگر این تعداد در حال کاهش است ، باید به سرعت دلایل را شناسایی کرده و اقدام کنید.
نسبت هزینه عملیاتی
یکی از نمونه های بعدی مالی KPI ما ، نسبت هزینه عملیاتی (OER) ، با مقایسه هزینه های عملیاتی (هزینه مرتبط با اجرای عملیات اصلی شما) با کل درآمد شما ، کارآیی عملیاتی شرکت شما را نشان می دهد. هرچه هزینه های عملیاتی شرکت شما پایین تر باشد ، شرکت شما سودآورتر خواهد بود. با داشبورد KPI مدرن ، می توانید به راحتی هزینه های عملیاتی خود را با جزئیات تجزیه و تحلیل و پیگیری کنید. این خرابی ها همچنین در هنگام محک شرکت خود در برابر سازمان های دیگر مفید هستند. از آنجا که این تعداد در صنعت متفاوت است ، هنگام محک ، لطفاً حتماً شرکت ها را در یک زمینه مشابه بررسی کنید. سرمایه گذاران غالباً علاقه مند به OER هستند که به طور خاص بررسی کنند که هزینه های عملیاتی شما در رابطه با درآمد تولید شده چقدر است.
شاخص های عملکرد
با گذشت زمان ، تغییرات در OER شرکت شما باید به شما اطلاع دهد که آیا شرکت شما مقیاس پذیر است یا خیر. آیا می توانید بدون افزایش هزینه های عملیاتی ، فروش را افزایش دهید؟
حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص سود شما را پس از تفریق تمام هزینه های عملیاتی ، استهلاک ، بهره و مالیات تقسیم بر کل درآمد (درآمد خالص x 100 / درآمد کل) اندازه گیری می کند. حاشیه سود خالص یکی از نزدیکترین KPI های مالی در امور مالی است. این اندازه گیری می کند که شرکت شما با تبدیل درآمد به سود چقدر خوب عمل می کند. به عنوان درصدی از فروش ، نه یک تعداد مطلق ، اغلب برای مقایسه شرکت های مختلف استفاده می شود و می بینید کدام یک از آنها در تبدیل فروش به سود مؤثر هستند.
شاخص های عملکرد
هرچه حاشیه سود خالص شما بالاتر باشد ، بهتر است. برای رفع هرگونه مشکل از کاهش فروش به مشتریان ناراضی ASAP ، هرگونه کاهش را با یک شانه دندانه دار بررسی کنید.
سرمایه گذاری
KPI های برتر مالی بدون سرمایه در گردش کامل نخواهد بود. این KPI نسبت یا نسبت نیست ، بلکه صرفاً تعداد دلار باقی مانده پس از کم کردن بدهی های فعلی خود از دارایی های فعلی ، که شامل پول نقد ، موجودی ، حساب های دریافتنی یا هزینه های پیش پرداخت و غیره است و به شما اجازه می دهد هزینه های عملیاتی را بپردازید و به شما اجازه می دهدصندوق عملیات تجاری استاندارد. از طرف دیگر ، بدهی های جاری نشان دهنده کلیه تعهدات یا بدهی هایی است که طی 12 ماه انجام می شود. این می تواند شامل حساب های قابل پرداخت ، اعتبار عملیاتی بانکی ، هزینه های جمع آوری شده ، مالیات قابل پرداخت و غیره باشد. این یکی از نمونه های KPI ماست که نشان دهنده بهره وری عملیاتی یک شرکت و سلامت مالی کوتاه مدت است ، که در روند گزارشگری و تجزیه و تحلیل مالی مهم است.
شاخص های عملکرد
سرمایه در گردش بالا به طور خودکار به معنای عملکرد شرکت بسیار خوب نیست. همچنین می تواند به معنای سرمایه گذاری پول اضافی باشد.
نسبت فعلی
ما نسبت فعلی را به عنوان یکی از برترین الگوهای KPI مالی که بر نقدینگی متمرکز است، گنجانده ایم. توانایی شما برای پرداخت تعهدات خود را در کوتاه مدت، اغلب در عرض 12 ماه اندازه گیری می کند. برخلاف برخی دیگر از نسبتهای نقدینگی، این نسبت شامل تمام داراییها و بدهیهای جاری میشود. با تقسیم دارایی های جاری شما (مانند پول نقد، حساب های دریافتنی، موجودی کالا و هزینه های پیش پرداخت) بر بدهی های جاری شما (حساب های پرداختنی، بدهی کارت اعتباری، اعتبار عملیاتی بانک، مالیات و غیره) محاسبه می شود. هدف این است که نسبتی بالاتر از 1 داشته باشید. اگر این نسبت کمتر باشد، اگر به طور ناگهانی سررسید باشد، نمی توانید تعهدات خود را پرداخت کنید. این معیار یک شاخص کلیدی از سلامت مالی کوتاه مدت یک شرکت است و نشان می دهد که آیا می توانید حساب های سررسید را در مدت زمان معقولی جمع آوری کنید یا خیر.
شاخص های عملکرد
هرچه نسبت فعلی شما بیشتر باشد، توانایی بیشتری برای پرداخت قبوض خود در کوتاه مدت خواهید داشت. بانک ها اغلب نسبت فعلی بالاتر از 2 را توصیه می کنند.
نسبت سریع / تست اسید
ما نمونه های KPI مالی خود را با نسبت سریع ادامه می دهیم. این معیار فقط موقعیتهای نقدینگی کوتاهمدت (به اصطلاح داراییهای نزدیک به نقد) را که میتوانید به سرعت به پول نقد تبدیل کنید، در نظر میگیرد. در مورد دارایی ها بسیار محافظه کارانه تر است زیرا همه آنها را شامل نمی شود. همچنین به عنوان نسبت تست اسید نیز شناخته می شود، زیرا نتایج آنی را تولید می کند. این KPI همچنین نقدینگی یک شرکت را توضیح می دهد، اما باید دارایی هایی را در نظر بگیرد که به راحتی می توانند به پول نقد تبدیل شوند، معمولاً ظرف 90 روز یا بیشتر، مانند حساب های دریافتنی.
شاخص های عملکرد
هر چه این نسبت بیشتر باشد، نقدینگی و سلامت مالی شما بهتر است. در مقایسه با نسبت فعلی، نسبت سریع شما همیشه کوچکتر خواهد بود، زیرا فقط شامل دارایی های نزدیک به نقد می شود. هدف شما باید داشتن حداقل نسبت سریع 1. 0 باشد.
نسبت توت
لیست ما از مهمترین شاخص های عملکرد کلیدی مالی بدون نسبت توت کامل نخواهد بود. این معیار سود ناخالص یک شرکت را با هزینه های عملیاتی آن مقایسه می کند و می توانید از آن برای نشان دادن سود در یک دوره زمانی خاص استفاده کنید. اگر ضریب بالاتر از 1 باشد، به این معنی است که شرکت شما بیش از همه هزینه های متغیر سود می کند، در حالی که ضریب زیر 1 نشان دهنده این است که شرکت شما در حال از دست دادن پول است، بنابراین منطقی است که این معیار را در یک بازه زمانی به ترتیب بررسی کنید. برای نظارت بر اینکه آیا عملکرد شروع به کاهش می کند. در مثال ما، میتوانیم ببینیم که این نسبت بالای 2 است که به این معنی است که شرکت مقدار سالمی از سود تولید میکند.
شاخص های عملکرد
این معیار را در یک بازه زمانی مشخص دنبال کنید و اطمینان حاصل کنید که ضریب شما بالای 1 باقی می ماند تا در برابر هزینه های متغیر سود ایجاد کنید.
چرخه تبدیل نقدی
چرخه تبدیل نقدی (یا CCC) یک معیار کمی است که به ارزیابی میزان کارآمدی عملیات و فرآیندهای مدیریتی یک شرکت کمک می کند. اساساً اندازهگیری میکند که چقدر طول میکشد تا یک شرکت سرمایهگذاریهای موجودی و سایر منابع خود را به جریانهای نقدی حاصل از فروش تبدیل کند. فرمول ریاضی برای محاسبه CCC = DIO (روزهای موجودی موجودی معوق) + DSO (روزهای فروش معوق) - DPO (روزهای معوق قابل پرداخت). یک CCC ثابت یا در حال کاهش نشانه نسبتا خوبی است، اما اگر شروع به افزایش کرد، باید تجزیه و تحلیل بیشتری انجام شود. همچنین بر اساس ماهیت عملیات تجاری در صنایع مختلف متفاوت است.
شاخص های عملکرد
اگر یک شرکت به طور مؤثر مدیریت الزامات بازار و مشتریان خود را انجام دهد ، چرخه تبدیل پول نقد ارزش کمتری خواهد داشت.
حساب های قابل پرداخت حساب
گردش مالی قابل پرداخت حساب یک معیار مالی نقدینگی کوتاه مدت است و نشان می دهد که چقدر سریع تأمین کنندگان و سایر قبض ها را پرداخت می کنید. این از کل خریدهای شما از فروشندگان حاصل می شود ، که براساس حسابهای متوسط شما قابل پرداخت ، طی یک دوره مشخص (کل خرید تأمین کننده / AVG. حساب های قابل پرداخت) تقسیم می شود. به عبارت دیگر ، نسبت گردش مالی قابل پرداخت حساب ها نشان می دهد که چند بار یک شرکت می تواند میانگین حساب های قابل پرداخت خود را در طی یک دوره مشخص مانند یک سال پرداخت کند. به عنوان مثال ، اگر شرکت شما در یک سال 10 میلیون دلار کالا خریداری کند و میانگین حساب های پرداخت شده از 2 میلیون دلار را در اختیار داشته باشد ، این نسبت پنج خواهد بود. اگر نسبت گردش مالی قابل پرداخت حساب شما در حال افزایش است ، این بدان معنی است که شما به تأمین کنندگان خود با سرعت بیشتری پرداخت می کنید. برعکس در صورت کاهش نسبت گردش مالی خواهد بود.
شاخص های عملکرد
نسبت بالاتر به تأمین کنندگان و طلبکاران نشان می دهد که شرکت شما صورتحساب های خود را به طور مکرر پرداخت می کند و هنگام مذاکره در مورد خط اعتباری با یک تأمین کننده ، تسهیل می کند. از طرف دیگر ، پرداخت صورتحساب خود به سرعت پول نقد موجود را کاهش می دهد.
حساب های دریافتنی حساب
KPI بعدی ما برای امور مالی ، گردش مالی حساب های دریافتنی است که اندازه گیری سریع پرداخت های خود را به سرعت انجام می دهد و اثربخشی یک شرکت را در تمدید اعتبار نشان می دهد. این KPI تعداد دفعاتی را که یک شرکت می تواند میانگین حساب های دریافتنی خود را جمع آوری کند ، اندازه گیری می کند و با تقسیم مقدار کلیه خریدهای تأمین کننده بر اساس میانگین حساب های دریافتنی برای یک دوره معین محاسبه می شود. هرچه شرکت شما سریعتر بتواند فروش اعتبار را به پول نقد تبدیل کند ، نقدینگی شما بیشتر می شود. نسبت گردش مالی دریافتنی حساب های پایین نشانگر این است که برای اطمینان از جمع آوری به موقع تر پرداخت ، نیاز به تجدید نظر در سیاست های اعتباری شرکت وجود دارد.
شاخص های عملکرد
هرچه نسبت گردش مالی دریافتنی حسابها بالاتر باشد ، نقدینگی بهتر و بیشتر برای تأمین مالی بدهی های کوتاه مدت خود در دسترس است.